loading...
بیداری اسلامی و انقلاب اسلامی
سید محمد حسینی بازدید : 6 یکشنبه 10 دی 1391 نظرات (0)

پالوما هاچكه، دانشجوي  دوره دكترا در دانشگاه مطالعات سياسي پاريس، در مقاله اي كه در پايگاه اينترنتي مركز مطالعات بين المللي فرانسه ( سري)، وابسته به مركز آمار و مطالعات ملي فرانسه منتشر شده است، ضمن اشاره به نقش شبكه هاي تلويزيوني و اجتماعي در بهار عربي و با تاكيد بر نقش الجزيره و حمايت ويژه اين شبكه از سياست خارجي قطر، نوشت: پديده رسانه هاي اجتماعي در بهار عربي، به ايجاد يك اكوسيستم رسانه اي انجاميد كه پيش از اين وجود نداشت. اين اكوسيستم به نوبه خود به تعريف تازه اي از خبرنگاري در حوزه عربي منجر شد و راه و منبع تازه اي براي بسيج نيروهاي سياسي پيش روي بازيگران منطقه اي قرار داد. 
هاچكه نوشت: در دسامبر ۲۰۱۰، محمد بوعزيزي، كه طاقتش از ظلم و سركوب نظام بن علي به تنگ آمده بود، خودش را در شهر كوچك سيدي بوزيد در تونس به آتش كشيد. تصاوير آماتور تهيه شده از اين ماجرا توسط شبكه اطلاع رساني الجزيره قطر دريافت و به تمام جهان مخابره شد. پخش چندباره اين تصاوير از سوي شبكه هاي ديگر به سرعت با واكنش هايي در منطقه همراه شد تا اولين زمين لرزه هاي بهار عربي شكل بگيرد. شبكه الجزيره كه تاكنون عمدتا به پخش تصاوير و اخبار با رويكرد پان عربي مي پرداخت، به سرعت به پنجره اي براي بازتاب تحولات داخلي كشورهاي عربي تبديل شد و به صورت مستمر و اغلب زنده اين تحولات را پوشش داد. از سيدي بوزيد تا ميدان تحرير در مصر، الجزيره به پوشش تصاوير اعتراضات مردم كشورهاي عربي براي به دست آوردن دموكراسي و آزادي پرداخت. اين شبكه به اين ترتيب به امداد و ياري فعالاني اقدام كرد كه در وبلاگ هاي خود و در شبكه هاي اجتماعي مانند فيسبوك، يوتيوب، توييتر و فليكر به انتشار مطالب مي پرداختند. اين شبكه حتي در سايت هاي اينترنتي خود به زبان انگليسي و عربي صفحاتي را طراحي و امكان اتصال آنلاين به توييتر را ساماندهي كرد تا امكان ديدن تصاوير آماتور به صورت زنده وجود داشته باشد. اين معادله جديد، كه به علت تعامل ميان شبكه هاي ماهواره اي و پايگاه هاي اجتماعي ايجاد شده، اجازه داد تا صداهاي مخالفان و معترضان فراتر از فضاي وبلاگ نويسي داخلي و ملي به گوش جهانيان برسد و فعالان ملي بتوانند مطالبات سياسي خودشان را مطرح كنند تا به نوبه خودشان در گسترش اعترضات سياسي موثر باشند. 
هاچكه نوشت: از اين جهت، مصر يك نمونه مثال زدني است. وبلاگ نويس ها در اين كشور و حضور آنها در صحنه رسانه اي باعث شد آنها به مركز ثقل زندگي سياسي كشور تبديل شوند و به عنوان واسط اطلاع رساني ميان بخش هاي مختلف جامعه براي گسترش امواج اعتراضات عمل كنند. اين وبلاگ ها عملا به رسانه هاي جمعي تاثير گذار در صحنه عمومي زندگي مصر تبديل شدند. آنها به جز انتشار اخبار، به بسيج معترضان، و يك شكل سازي مطالبات آنها اقدام و نقشي تعيين كننده در گسترش امواج انقلابي در كشورهاي عربي ايفا كردند. اين واقعيت جديد تعريف تازه اي نيز از روزنامه نگاري و خبرنگاري در حوزه عربي ارائه داد كه مشخصه اصلي آن آزادتر بودن و متعهدتر بودن آن است. افرادي مانند سليم امومو در تونس و وائل غانم در مصر كه وبلاگ نويس بوده اند در اثر اين تعامل شبكه هاي تلويزيوني و اينترنت به صحنه نخست روزنامه نگاري متعهد عربي آمدند. اين سبك اطلاع رساني جديد در جهان عرب، به توليد كننده مفاهيم و اخبار با استفاده سياسي از فنآوري هاي نو تبديل شد. استفاده از شبكه هاي اجتماعي در اينترنت و تركيب آن با شبكه هاي تلويزيوني ماهواره اي نوعي فعاليت سايبري و خبرنگاري شهروندي را شكل داد كه هدف آن استفاده از فناوري هاي اطلاعاتي پيشرفته براي دفاع از اهداف و مطالبات سياسي است. واقعيت اين است كه خارج از فضاي مجازي چنين اقدامي در كشورهاي بهار عربي غير ممكن مي نمود. كارزار تبليغي « عسكر كاذبون» ( به معناي ارتش دروغگو)، كه در مصر در تابستان ۲۰۱۱ بر روي اينترنت راه اندازي شد، يك نمونه مثال زدني است. در اين كارزار شماري از افراد داوطلب سرتاسر كشور را زير پا مي گذارند تا با جمع آوري عكس و فيلم و شهادت هاي افراد، از خشونت ها و جرايم نظاميان پرده بردارند. در محلات پرجمعيت و فقير در مصر، كه در آنها افراد به اطلاعات دسترسي اندكي دارند، فعالان اين كارزار به پخش فيلم مي پردازند و برخي از تصاوير نيز در رسانه هاي تصويري منتشر مي شود يا در رسانه هاي مكتوب به نقد گذاشته مي شود. 
پالوما هاچكه نوشت: رسانه هاي جديد در حوزه عربي همچنين به محلي براي توليد انديشه و بحث هاي سياسي و اجتماعي در كشورهاي منطقه تبديل شده است. اين شرايط به فعالان سياسي اي كه تاكنون به دليل سازماندهي سنتي فضاي رسانه اي اين كشورها در انزوا قرار داشتند، اجازه مي دهد به ميانه صحنه بيايند و خودشان را با طيف گسترده اي از مخاطبان در ارتباط قرار دهند. 
هاچكه با اشاره به تحقيقات آمريكايي درباره ميزان تاثير گذاري فضاي رسانه اي جديد عربي بر تحولات اين منطقه نوشت: در پايان تابستان ۲۰۱۱، در چارچوب طرحي تحت عنوان « فناوري اطلاعات و اسلام سياسي»، گروهي از محققان دانشگاه واشنگتن، به مطالعه بر روي سه ميليون پيام كوتاه توييتي ( پيام هايي كه روي توئيتر نوشته شدند)، تصاوير ارسالي بر روي يوتيوب و نوشته هاي وبلاگ هاي ديگر پرداختند تا از ميزان تاثير گذاري اينترنت و رسانه هاي اجتماعي مانند توئيتر و فيسبوك بر بهار عربي با خبر شوند. سوال اين محققان اين بود كه آيا اين شبكه ها را مي توان بخشي از عناصر انقلابي تلقي كرد. اين تحقيق نشان داد كه در كشورهاي تونس و مصر، مبادلات اين گونه پيام ها بر روي اينترنت اغلب قبل از شروع تجمعات و اعتراضات خياباني به اوج رسيده است. اين رسانه ها همچنين به مردم اجازه دادند تصاوير و فيلم هايشان را همزمان با تظاهرات با هم مبادله كنند. بر اساس تحقيق آمريكايي ها اين نوع انتشار اطلاعات و مبادله آنها اجازه داد تا كشورهاي همسايه نيز از آن براي گسترش موج انقلابي در سرتاسر منطقه بهره بگيرند. طي هفته قبل از خروج حسني مبارك از قدرت در مصر، تعداد توييت هاي با مضمون تغيير سياسي در مصر ده برابر قبل شده بود. از سوي ديگر در اين هفته بيش از پنج و نيم ميليون نفر تصاوير تظاهرات را در يوتيوب ديده بودند. همچنين حجم مطالب ارسالي به شبكه هاي فيسبوك يا در وبلاگ هاي سياسي ديگر از سوي مخالفان سياسي افزايش بي سابقه اي داشته است. اين آمار و ارقام از توانايي رسانه هاي اجتماعي در ايجاد شبكه هاي ارتباطي با هدف تسهيل تجمعات واقعي و نه مجازي حكايت دارد و اينكه اين شبكه ها مي توانند افراد را با عقايد و ديدگاه هاي مختلف و از اقشار گوناگون كنار هم قرار دهند و آنها را براي دستيابي به يك هدف واحد بسيج كنند. 
هاچكه نوشت: با اين حال نبايد بهار عربي را انقلاب فيسبوك يا توئيتر قلمداد كرد. شبكه هاي اجتماعي به خودي خود نمي توانند به عنوان سازمان هاي عامل تلقي شوند بلكه ابزار قدرتمندي براي تبادل اطلاعات هستند و ميزان تاثير گذاري آنها به نوع كاربران شان بستگي دارد. پيوندهاي مجازي اي كه اين شبكه ها ايجاد مي كنند براي ايجاد جنبش هاي سياسي مستعد ايجاد تغييرات سياسي كافي نيست. واكنش مصري ها در وقتي مقامات اينترنت را قطع كردند، مثال زدني است. اين اقدام برعكس به اعتراضات خياباني منجر شد. زيرا افرادي كه از اطلاع رساني اينترنتي محروم شدند براي دستيابي به اطلاعات راهي خيابان ها شدند تا در تظاهرات شركت پيدا كنند. 
هاچكه نوشت: به موازات ظهور اين فنآوري هاي جديد اطلاعاتي و بازيگران ملي كاربر اين رسانه هاي مجازي، شبكه هاي تلويزيوني مانند الجزيره مجبورند براي داشتن جايگاهي معتبر نزد مخاطبان و مخصوصا در صحنه اطلاع رساني از داخل كشورها، تلاش شان را دو برابر كنند. اين شبكه در پوشش تحولات و مخصوصا سركوب خونين اعتراضات در بحرين بسيار ضعيف عمل كرده است كه اين در راستاي سياست خارجي قطر قرار دارد. از سوي ديگر انتصاب يكي از اعضاي خاندان سلطنتي به عنوان مدير عامل اين شبكه، نشان مي دهد كه الجزيره بيش از هر زماني حامي مستقيم ديپلماسي قطري است. اين شبكه با ابراز ناتواني در انعكاس صداهاي مختلف و گاه متضاد در جهان عرب، از فضاي رسانه اي جديد حوزه عربي عقب مانده است. اينترنت و شبكه هاي اجتماعي از اين پس به منبع اصلي اطلاع رساني در جهان عرب تبديل شده اند.

 

منبع:

http://www.siasatema.com

 

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    از مطالب این وبلاگ راضی بوده اید؟
    به نظر شما بیداری اسلامی کشور ها از انقلاب اسلامی ایران گرفته شده است؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 13
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 16
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 18
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 18
  • بازدید ماه : 20
  • بازدید سال : 22
  • بازدید کلی : 398